حقایقی شگفت انگیز در مورد سلمان خان – بخش ۲
۲۰۱۰
_ منظورت چیزی شبیه من اور میس خانا است؟
ما نباید ساختن فیلم هایی مثل من اور میس خانا را ادامه بدهیم. چرا شما می خواهید یک فیلم قشنگ و دلچسب بسازید؟ اگر می خواهید یک فیلم بسازید باید آن را فوق العاده و شگفت آور بسازید وگرنه اصلا نسازید. فقط عقب بنشینید و لذت ببرید اگر حرف جدید و غیر معمولی ندارید.چیزی که رخ می دهد این است که مردم وقتشان را نسبت به پولشان محاسبه می کنند (برای وقتشان ارزش قائلند).اما این تمرین خوبی نیست.
_آیا فکر می کنی این یکی از دلایل شکست فیلم است؟
میدونی…چند روز قبل از اکران فیلم، یک نمایش آزمایشی برای خانواده گذاشتیم. اواسط فیلم پسر سهیل به او گفت:” بابا! این فیلم خسته کننده است.”من به سهیل نگاه کردم و گفتم:” بیا یک چیزی بنوشیم؛ این فیلم داره یک فاجعه تبدیل می شود (شکست می خورد).بچه های خودمان وسط فیلم بلند می شوند راه می روند.می دونی یک فیلم وقتی موفق است که بچه ها دست والدینشان را بگیرند و بگن ما می خواهیم آن فیلم را ببینیم. وقتی این کار را می کنند، والدینشان مجبور می شوند آنها را به سینماببرند . در نهایت ۵نفر بیشتر فیلم شما را تماشا می کنند. با وجود دانستن همه اینها، باز هم گاهی تصمیمات اشتباه می کنیم. گمان می کنم این زندگی است.
_ فکر می کنی زمان اکران فیلم اشتباه بود؟ خیلی زود بعد از وانتد اکران نشد؟
این همان چیزی است که من به آنها دائما می گفتم. اول وانتد، به دنبالش من اور میس خانا و بعد لاندن دریمز سریع وپشت سرهم. به نظر من باید به مخاطبان کمی وقت بدهیم. به آنها گفتم به این زودی فیلم را اکران نکنید. باید به مخاطبان فرصت بدهیم. حتی من هم از دیدن خودم خسته می شوم. مصاحبه های زیادی داشتم گاهی حتی نمی دانستم در مورد کدام فیلم دارم صحبت می کنم. این روزها وقتی خانواده ها به دیدن فیلم ها می روند باید پول زیادی صرف کنند.وقتی فیلم ها زیاد باشد آنها ترجیح می دهند دی وی دی فیلم ها را ببینند. در هر حال، دی وی دی های غیرقانونی (دزدی) درطول روزهای اکران بیرون می آیند پس چرا برای دیدن فیلم ها در سینما تلاش کنند( سختی بکشند)؟ گاهی وقتی یک فیلم خوب در تلویزیون می بینید تعجب می کنید چرا در سینما خوب نفروخته است. ای بابا! شما به سینما نرفتید برای همین نفروخته است. فیلم مجانی خوب به نظر میاد.
_همچنین، تصویر ستاره وانتد هنوز در ذهن مردم تازه بود…
اگر تصور وانتد را جدی بگیرم همزمان ۱۰ نفر را می زنم. وقتی این اتفاق بیفتد بزرگترین افت برای هربازیگری است.شما شروع به قبول آن تصویر می کنید.
_ولی در مقایسه با بقیه،لاندن دریمز خیلی پرخرج بود. در مورد آن چه اشتباهی صورت گرفت؟
لاندن دریمز ۲۵ دقیقه طولانی تر از آنچه که باید باشد،بود. بحث های زیادی در این مورد داشتیم ولی آنها اصرار داشتند و می خواستند که فیلم را طولانی نگه دارند. یک فیلم تا وقتی سرگرم کننده است باید طول بکشد.
_فکرمی کنی مخارج فیلم مانع موفقیتش شد؟
من نمی دانم مخارج فیلم چقدر شد،اما مخارج من زیاد شد(برای من خیلی خرج برداشت)(می خندد)
_سلمان! تو همیشه یک رابطه عشق-نفرت با رسانه ها داشتی. آیا آن الان تغییر کرده؟
من با چیزی که افراد می نویسند مشکلی ندارم. اما حداقل بگذارید حقیقت باشد. اگر این درست است من را اذیت می کند اما تاحدی، می دانم که این حقیقت است. من با این که افراد داستان سازی می کنند و حتی به خودشان زحمت نمی دهند صحت آن را بررسی کنند،مشکل دارم.
_همچنین ،تو ازسوپراستارهایی بودی که مجلات فیلم را چند سال قبل تحریم کردند…
بله،یادم است( می خندد). میتون چاکرابورتی و تقریبا تمام صنعت از این کار حمایت کردند. من برای جلسه می رفتم.در همان زمان ، بعضی از هنرپیشه ها بودند که گفتند نشریات معینی با آنها رابطه خوبی داشتند بنابراین باید از تحریم معاف( مستثنی) باشند.من به میتون دا که سرپرست گروه بود گفتم :” دادا…چرا این کار را می کنید؟چرا باید از بعضی مجلات چشم بپوشیم فقط بخاطر اینکه در مورد بعضی از ما چیزهای خوبی نوشته اند.شاید در مورد بعضی ها خوب نوشته باشند اما در مورد بعضی های دیگر بد نوشته اند.وقتی برای او توضیح دادم، پرسید:” پس چکار کنیم؟” گفتم:”مستثنی نکن. با همه به طور یکسان برخورد کن. تو باید تحمل کنی.”
_ اما نمی توانی انکار کنی که خیلی سریع تصمیم می گیری (عقایدت راشکل می دهی).باید به افراد فرصت بدهی…
من عقایدم را براساس تجربه هایم شکل می دهم و فکر نمی کنم که این اشتباه باشد. اما بله، منظورت را متوجه شدم. می دونی ، در گذشته ،از شهر عبور می کردم و یک مرد یک پا را دیدم که در خیابان گدایی می کرد. یک جفت عصا برایش تهیه کردیم.بعد،یک روز،دوباره از همان محل رد می شدم دیدم همان مرد یک دختر کوچک را با همان عصا می زد. از ماشین پیاده شدم و به طرف او رفتم. واقعا عصبانی بودم. بعد او داستانش را برای من تعریف کرد گفت:” ۳ روز است به این دختر می گویم از ماشین ها فاصله بگیرد. و یک روز یک ماشین تقریبا از روی پایش رد شد. او(مرد) به من گفت:” من زندگی بدون یک پا را تجربه کردم و می دانم چطور است؟ نمی خواهم این اتفاق برای او هم بیفتد.” این دلیل تنبیه آن دختر بود تا او بفهمد. می دونی… در یک لحظه نظرم راجع به آن مرد عوض شد.این چیز ها گاهی اتفاق میفتد.
_ تو همیشه این کار را با افراد می کنی. خیلی هاش هنوز منتشر نشده …
نمی خواهم راجع به آن بحث کنم. اگر مجبوری کاری بکنی، فارغ از خودت انجامش بده. اگر دنبال برگشتن (مثل تلافی و تشکروتعریف دیگران و…)باشی ارزش هدف و نیت کار را پایین آوردی. من فکرنمی کنم که این تصور فیلسوفانه باشد؛فقط یک حس معمولی است. این چیزی است که من درک کردم و انجام می دهم.
_ در یکی از جشنواره های اخیر، به یک بچه ۱۵ساله این فرصت را دادی که حرکات موزون تو را طراحی کند…
(می خندد)رفیق! او فوق العاده با استعداد است.آن درخشش را داشت و راه طولانی را طی خواهد کرد.می دونی…برای شرکت در یک مراسم رفته بودم که اجرای او و گروهش را در یک پیاده رو دیدم. بعد صدایش کردم و از او پرسیدم که آیا حرکات موزون من را طراحی میکند؟ و او این کار را فوق العاده انجام داد. الان دارم در مورد استفاده از او در یکی از فیلم هایم فکرمی کنم.استعدادها در اطراف ما هستند و فقط به یک فرصت مناسب برای شکوفایی احتیاج دارند.
_ فیلم بعدی تو دبنگ است و با یک کارگردان جدید کار می کنی آیا این تو را نگران و عصبی می کند؟
دبنگ توسط ابیناو کشیاپ کارگردانی شده و ا و کارش را بلد است.فیلم در بخش روستایی هند اتفاق می افتد.آن خیلی واقعی ،اساسی و فوق العاده است. قبلا کاری مثل آن را انجام نداده بودم. وقتی فیلمنامه را خواندم ،دانستم که باید در این فیلم بازی کنم.
_سلمان! تو چهل را رد کردی و همه می خواهند بدانند که کی ازدواج می کنی؟
این خیلی خوب است(شیرین و دلچسب است).نشان می دهد خیلی ها به من اهمیت می دهند.همه واقعا نگران آینده من هستند و خودم هم همینطور.اما من نمی دانم تا ۵ ثانیه دیگر چه اتفاقی می افتد پس وقتی زمانش برسد همه مطلع می شوند.تا وقتی کارت ها چاپ نشود و شرایط و لوازم آن مهیا نباشد نمی توانی چیزی بگویی. می بینی چقدر خاص و نکته بین هستم.
_ تو مشکلاتی با بعضی بازیگر ها داشتی …
من مشکلی ندارم.آنها مشکل دارند.
_از مسیرت بیرون نمی روی (روشت را عوض نمی کنی) تا با آنها آشتی کنی؟
اگر آن شخص را چشم تو چشم نبینم و اگر افکارمان همخوانی نداشته باشد، فراموشش می کنم(این کار را نمی کنم). اگر نشد برای من مهم نیست.اگر خدا آنها را در جایگاه و مرتبه ای بزرگوارانه قرار داد پس باید درونشان آن ویژگی ها را داشته باشند.برای همین آنجا هستند و مردم کاری که آنها انجام می دهند را دوست دارند.به همین دلیل آنها مورد احترام و مشهور هستند.به هر حال،همه ما آدم هستیم.آنها ویژگی های من را ندارند و برعکس (من ویژگی آنهارا ندارم).
_اما وقتی به گذشته و لحظاتی که پیوند خاصی با او داشتی فکر می کنی اذیتت نمی کند؟
به همین دلیل افراد باهم ادامه نمی دهند.اگر یک نفر در خیابان به من ناسزا بگوید یا یک سگ به من پارس کند وقتی در حال رانندگی هستم، چه کار باید بکنم؟باید آن سگ را در آبراه تعقیب کنم و بگیرمش؟وقتی بین دو دوست مشکلی پیش می آید،البته آزاردهنده است وبرای همین شما ادامه نمی دهید.
_ اما بعضی از بازیگرها هستند که تو هرگز نخواهی بخشید…؟
مفهوم ” با آدم بزرگ عکس بگیر تو هم آدم بزرگی خواهی شد” در مورد من کارایی ندارد.برخی فکر می کنند این سریعترین راه برای موفقیت و شهرت است.بگذار با همین خوش باشند.برای من اهمیت ندارد.
_وقتی به عقب نگاه می کنی ،آیا چیزی تو را متحیر می کند؟
چیزی که من را متحیر می کند وقتی است که خبرنگاران از من می پرسند” چرا درست درک نشدی؟” آنها پیش من می آیند و با من مصاحبه می کنند و باز همین سؤال را در ملاقات بعدی از من می پرسند!!!!بخش جالب قضیه اینجاست که در طول اکران هر فیلم،سؤالات ثابت می مانند:” زیبایی فیلم چیست؟/چه تزئیناتی(تلاشهایی) کردی؟/چرا مردم باید بروند و این فیلم را تماشا کنند؟/ترکیب (زوج) تو و نقش اول زن فیلم چطور است؟/نظرت در مورد کارگردان چیست؟/داستان فیلم چیست؟”چند بار باید جواب های یکسان بدهم؟اوایل، یک ماه منتظر چاپ مجلاتی مثل مجله شما می شدیم و می خواستیم بدانیم چه چیزی قرار است منتشر بشود.اما الان، همه اینها هر روز در روزنامه ها و هر ساعت در کانال های اخبار وجود دارد.
_تاحالا سعی نکردی نوع دیگری از سینما را تجربه کنی؟آیا این حوزه تورا راضی می کند؟
اگر می خواهی پیامی بدهی ،باید سینما هایت پر باشد.اگر می خواهی در آمد کسب کنی،باید سینما ها پر باشد.چرا بخواهی آزمایش کنی؟در این حوزه، من آزمایش های زیادی می کنم. فیلمی به نام “هم آپکه هن کان” را انجام دادم. فیلم هایی مثل پارتنر،وانتد،کارن آرجون را انجام دادم.اما در قالب سرگرمی و تبلیغات.چرا باید بخواهی که مردم را ناراحت و افسرده کنی؟همین حالا به اندازه کافی افسرده هستند. از این بیشتر چرا افسرده شان کنیم؟